دعای ۱ و ۲ و ۳

خدایا!

ببخش مرا

به خاطر فراموش کاریم

ببخش مرا که

یادم میره در جواب نعمت های بی کرانت شکر کنم.یادم میره که تو خالق هستی

از روح خود در من دمیدی

و مرا، همان منی که در برابر داده هایت ناسپاسم اشرف مخلوقات کردی

ببخش که یادم میره چگونه ذره ذره وجود مرا عاشقانه آفریدی

و چگونه با صبر عظیمت منتظری

منتظری تا من روزی بازگردم

آه ای خدا!

شرمسارم !

می خوام بازگردم این همان روز است

این را نمی خواهم از یاد ببرم که چگونه دلتنگ آغوشت هستم

نمی خواهم نه هرگز

نمی خواهم فراموش کنم راه خانه ات را

خانه ای که در آن همچون طفل بی گناهی در آرامشم

می دانم که سنگین بار و گناه کارم

ولی اگر امید به بخشش تو نباشد دیگر چه سود ؟

خدایا !

می خواهم متولد شوم

یاری کن و ببخش

این بنده فراموش کارت را

 ***********

خدای من ...

تو میدانی ...خوب میدانی که امیدم ! ...تکیه گاهم ! .... تویی ... تنها خود وجود سرشار از مهرت ست ...

خدای من ...

تو ضعف های روح مرا می دانی ... تو محدودیتهای روح و جان مرا می دانی ... تو تاب تحمل دل پر شورم را میدانی ... تو خالق منی ! ... تو آفریننده ی این تن و روحی ! ... پس یقین دارم که ! ... تو بر همه حالات و روحیات من آگاهی مهربانا ...

بزرگوارا ...

تنها تویی که بر روح و روانم ... بر همه جزییات زندگی ام واقفی ...

خدایا ...

از تو می خواهم خودت با دستان سرشار از عشقت ... با مهربانی بی حد و کرانت ... بهترین ها را برایم به ارمغان بیاوری ...

بهترین هایی که با بودنشان آرامشی ژرف در روح و روانم راه یابد .

بهترین هایی که با حضورشان...باعث شوند که عشق تو را بچشم ... و آرامشی همیشگی از آنم شود

 

******************

ای که تمام هستی در کف وجود لایزال توست تو را شکر می کنم

 به خاطر نعمت هایی که داده ای و نعمتهایی که نداده ای که این بنده حقیر را شایستگی آنچه تو شایسته ندانی نباشد

 تویی که بخشنده ترینی و بجا و در جا می بخشی بدون کوچکترین چشم داشتی

ای مهربان مهربانان می دانم که مرا می بینی درک می کنی و لمسم می کنی

 پس کنار من باش، کنارم باش و قلبم را تسخیر نما

خداوندا مرا از اسباب گناه دور فرما که مرا یارای خشم تو نیست پس؛

 «وقنا عذاب النار»

ای قهار مرا از دامان خود مران دربهای توبه را به رویم باز کن تا همچون کودکی در دامان تو آرام گیرم

 ای شریف ترین ای بزرگ و ای مهربان مرا یاری کن تا در راه تو قدم بردارم و در کوره راههای ضلالت و تاریکی پا ننهم

 تا در انتهای این سفر شرمنده و خجل از درگاه تو رانده نشوم

بارالها!

 مرا قلبی ده که همچون تویی بزرگ را در خود جای دهد

 تویی که تمام وجود من بسته و آمیزه ای از روح بزرگ توست و من قطره ای گمگشته در دریای لایزال خداوندی ام

پس الطاف خویش از من بر نگیر که بی تو ذره ای نا چیزم و با تو دریایی خروشان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد